مشخصات کتاب اقتصاد آموزش و پرورش
نام : |
کتاب اقتصاد آموزش و پرورش |
مولف ، نویسنده : |
محمود متوسلی |
محمد رضا آهنچیان |
انتشارات، نشر : |
سمت |
شابک : |
9786000201609 |
قیمت پشت جلد : |
90,000 تومان |
|
یکی از ارکان اساسی توسعه یک کشور، بخش آموزش آن است. این بخش از آن جهت دارای اهمیت فوق العاده است که هم ابزاری مهم برای توسعه بوده و هم یکی از اهداف توسعه محسوب می شود. و در کشورهای مختلف، استقرار و فعالیت نظامهای آموزشی به یک جریان عادی و مستمر تبدیل شده است و هر ساله بخش عظیمی از منابع مادی، در قالب بودجه های دولتی و هزینه های شخصی، در این راه صرف می شود. به علاوه، اوقات زیادی از بهترین دوران زندگی انسانها به آموزشهای مختلف اختصاص می یابد. در نتیجه، پرداختن به مسائل آموزشی و طرح سؤال درباره ابعاد مختلف آن در سطح فردی، اجتماعی و یا مجموعه سیاستهای کلان آموزشی از این جهت با اهمیت است که فراتر از تمام پرسشها و مسائلی است که امروزه در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده و زندگی همه را تحت تأثیر قرار داده است. از بین صدها سؤالی که می توان در این رابطه مطرح نمود، توجه به چند سؤال اساسی درباره اقتصاد آموزش و پرورش، اهمیت روشن شدن مسائلی را که در این زمینه وجود دارد، نشان می دهد:
- برای رسیدن به اهداف آموزشی، چگونه می توان اصول بهینه سازی را در تخصیص منابع رعایت نمود؟
- میزان ارتباط برنامه آموزشی با انطباق عرضه و تقاضای نیروی انسانی، چگونه تعيين می شود؟
- افزایش نقش بخش خصوصی در برنامه های آموزشی و تأمین مالی آن، چه پیامد یا پیامدهایی دارد؟
- آیا منظور از آموزش، ارضای مطلوبیت شخصی است؟
- آیا آموزش را می توان نوعی سرمایه گذاری برای تحصیل سود و ارضای تمایلات آینده دانست؟
. آیا آموزش می تواند سهم نیروی انسانی را از درآمد ملی به میزان قابل ملاحظه ای افزایش دهد؟
- آیا اصلاحات آموزشی توانسته اند یا می توانند به روند توسعه کمک کنند؟
- میزان وابستگی آموزش به سرمایه گذاری عمومی چقدر است؟
- میزان کارایی، سوددهی و اثربخشی کدام یک از انواع برنامه های آموزشی بیشتر چه رابطه ای بین سطح آموزش و سطح درآمد وجود دارد؟
- نسبت آموزش به در آمد، و آموزش به سرمایه گذاری چگونه است؟
- آموزش رایگان چه منافع و چه هزینه هایی دربردارد؟
- آیا نرخ بازدهی اجتماعی سرمایه فیزیکی و انسانی بر حسب سطوح اقتصادی، یکسان است یا متفاوت؟ کدام یک کشش بیشتری دارد؟
- نابرابریهای آموزشی چه تبعاتی برای جامعه خواهد داشت؟
- آیا می توان تأثیر خالص آموزش را بر درآمدها محاسبه کرد؟
- با فرض اینکه بین آموزش و ساخت شغلی رابطه ای نزدیک برقرار است، آیا می توان تقاضای آینده برای نیروی انسانی را بر اساس توزیع شغلی و آموزش موجود و بر اساس اهداف مفروض برای رشد اقتصادی، پیش بینی نمود؟
- عوامل غير آموزشی مانند زمینه های خانوادگی و موقعیت اجتماعی تا چه حد در موفقیت فرد در مدرسه و یا در بازار کار مؤثر است؟
- توجیه کمکهای مالی دولت به آموزش و پرورش چیست؟
- تغییرات ساختاری نظام آموزشی چه تغییری در هزینه ها و منافع سرمایه گذاری در آموزش و پرورش به وجود می آورد؟
- تغییر روشهای نظام آموزشی، مانند تغییر روش تدریس یا روش ارزشیابی چه | تأثیری در بهره وری و ارتقای کارایی نظام آموزشی خواهد داشت؟
- منابع و تسهیلات چگونه باید بین مناطق و گروههای مختلف توزیع شود؟
. آثار کمکهای مالی دولت به آموزش، بر توزیع هزینه ها و فایده ها و توزیع درآمد یا رفاه كل چیست؟
- آیا سرمایه گذاری آموزشی می تواند برای بازتوزیع ثروت، در آمد و فرصتهای بین فقیر و غنی، به کار رود؟
طرح سؤالهای مختلف و تلاش در جهت پاسخگویی به آنها در حد دانش کنونی، | زوایای مختلف موضوع مورد بحث را پوشش داده، تبیین مسائل عمده آن برای یافتن راه حل و راهکارهای اجرایی، اساس تحقیقات را در این حوزه پژوهشی شکل می دهد. طبعا امکان دسته بندی موضوعی سؤالات و یا مطرح کردن آنها بر اساس اولویتهای ملی وجود دارد؛ مثلا اگر آموزش را جزئی از سرمایه گذاری در سرمایه انسانی بدانیم، اولین سؤال به نحوه نگرش مکاتب مختلف به آن و نتیجتا، مشروعیت یافتن و توجیه پذیری تخصيص منابع، مربوط می شود.
نگرش اقتصاد مرسوم و یا اقتصاد نئوکلاسیک نسبت به چگونگی تخصیص منابع آموزش، بر اساس عقلانیت حاکم بر انسان اقتصادی است. به عبارت دیگر، اصل متعارف حداکثرسازی باید ملاک تصمیم گیری قرار گیرد. فرض بر این است که رفتار اقتصادی انسان بر پایه ملاک و معیار مذکور قرار دارد. لذا در تئوریهای پیشرفته رشد درونزا، عامل سرمایه گذاریهای آموزشی مانند سایر عوامل تولید مورد نظر قرار می گیرد. فلسفه حاکم بر تخصیص منابع (اعم از هزینه فرصت و منابع مادی)، حداکثر نمودن رشد اقتصادی است. به عبارت دیگر، به رغم بهایی که تحولات نظری اخیر به عامل تخصیص منابع به سرمایه انسانی داده است، این نگرش، توجیه پذیری تخصیص منابع به این عامل تولید را نه به خاطر خود انسان و بهبود رفاه انسانی، بلکه فقط در چهارچوب حداکثر تولید و رشد اقتصادی می بیند. در این نگرش، سرمایه انسانی به عنوان یک متغیر مستقل درونزا در الگوی اقتصادی تصریح می گردد و صورت گرایی لازم بر اساس شروط اصلی دیدگاه، یعنی وجود انسجام منطقی انجام می گیرد و انتظار معمول هم بر این است که هر نوع تخصیصی به امور آموزشی - مطابق با داده های آماری و واقعیتهای مشاهده شده در قالبهای از پیش طراحی شده مذکور جای گیرد. این تخصيصها زمانی توجیه دارد که در مقایسه با سایر عوامل تولید، از بازده مشابه و یا بالاتری برخوردار باشد. به بیان ساده اینکه، خرج کردن برای آموزش باید در میدان رقابت با عواملی نظیر زمین، ماشین آلات و غیره، پیروز شود در غیر این صورت، با عقلانیت اقتصادی انطباق نداشته و چنین سرمایه گذاریهایی نباید صورت
گیرد. از آنجا که حسابگری اقتصادی ملاک سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری است لذا روشهای محاسباتی و عملیاتی ویژه ای در این خصوص طراحی شده و توسعه یافته اند که از آن جمله می توان به روشهای تجزیه و تحلیل هزینه - فایده، اثربخشی هزینه ها، محاسبه نرخ بازده و غیره اشاره نمود. حال اگر عقلانیت اقتصادی را ملاک رفتار و تصمیم گیریهای فردی و ملی قرار دهیم، آنگاه پرداخت هزینه های آموزشی، به ویژه در سطوح بالاتر از سطح آموزشهای عمومی و هر نوع آموزش تخصصی، توسط افراد و خانوارها می بایست با این فرض صورت گیرد که محاسبات مربوط به هزینه و فایده این دوره آموزشی، قبلا توسط پرداخت کننده هزینه صورت گرفته است.