بهداشت روانی را حالت سازگاری نسبتا خوب، احساس بهزیستی، و شکوفایی توان و استعدادهای شخصی تعریف کرده اند. این اصطلاح عموما برای کسی به کار می رود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و عاطفی عمل می کند، نه کسی که صرفا بیمار نیست. از سویی، علم سلامت روان، شاخه ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلالهای روانی، و حفظ شیوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر و کار دارد. علم سلامت روان فرایندی همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می یابد. این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحول هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی می کند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلالهای روانی، و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیطهای کاری، و نهایت با خویش سازگار شوند.
بهداشت روانی از پیشینه ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه ای کوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است. با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص «سعادت» داد سخن می راندند، صرفا در ۱۹۰۸ بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید. در ۱۹۱۹، «جامعه ملی سلامت روان» تشکیل شد که به تدریج به «کميته بین المللی سلامت روان» تبدیل شد و نشریه ای به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا یافته های پیشرو حتی سراسر جهان را گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست اندکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت روان را می توان در روانشناسی جامعه نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه نگر یافت که با هدف سه نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد:
جلوگیری از بروز اختلالهای روانی (پیشگیری نخستین)، تشخیص و درمان زودهنگام اختلالها پیشگیری ثانوی)، و کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلا به اختلالهای روانی (پیشگیری ثالث). در روانشناسی، علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می شویم، به دنبال دستیابی به ویژگیها و کیفیاتی هستیم که سالم، سازگار، و در یک کلام مطلوب به شمار می آیند - مواردی که نمی توان صرفا از طریق توجه محض به پیشگیری به آنها دست یافت . کما اینکه این طرز تلقی با تعریف کامل بهداشت روانی نیز مطابقت بیشتری دارد.
با توجه به مطالب فوق و به رغم کتابهای وزینی که در این حوزه به ویژه پیشگیری به چاپ رسیده اند،
سازگاری: نظریه، عمل و کاربردهای شخصی» تأليف ساپینگتون برای ترجمه انتخاب شد. متأسفانه با وجود تلاش فراوان، امکان دستیابی به چاپهای جدیدتر کتاب حاصل نیامد. هرچند، کتاب حاضر نیز معرف جریان کلی مفهوم سازگاری در روانشناسی امروز است. کتاب در ۵ بخش (۱۴ فصل) ترجمه شده است. در بخش اول، به روشهای علمی و نظریات مربوط به شخصیت سالم پرداخته می شود. بخش دوم، حاوی مطالبی راجع به عوامل مؤثر در عملکرد آزاد، روشهای خویشتنداری، و مفهوم فشار روانی و مهار آن است. بخش سوم، به خودپنداره و عزت نفس، انگیزش و کاربرد آن در زندگی شغلی، و خودفریبی اختصاص دارد. در بخش چهارم، به نحوه برقراری ارتباط، روابط زناشویی، یاری رسانی به دیگران، و نحوه مداخله روانشناسان در مسایل کلان اجتماعی پرداخته می شود و در نهایت، فصلی در خصوص آسیبهای روانی و مواردی که هنوز در مورد آنها پژوهشهای چندانی صورت نگرفته است، ارائه می شود.