جوامع بشری با علوم انسانی ای اداره می شود که با مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، روش شناختی و معرفت شناختی سکولار شکل گرفته اند. داشتن یک جامعه اسلامی، نیز مستلزم داشتن علوم انسانی اسلامی است؛ روان شناسی معاصر نیز در چارچوب اثبات گرایی و تجربه گرایی شکل گرفته و به صورت نوشته و نانوشته، هشیار و ناهشیار، مبانی مذکور را از اثبات گرایی دریافت کرده است؛ در جهت اسلامی سازی و بومی سازی روان شناسی، در کشورهای عربی و در کشور ایران، تلاش های فراوانی طی چندین دهه گذشته انجام شده است؛ آن تلاش ها به تدریج موجبات هم افزایی قابل توجهی را فراهم کرده و اکنون این گونه تلاش ها، از مقیاس فردی، به مقیاس های دانشگاهی و پژوهشگاهی ارتقا یافته است. یک نکته مهم و قابل توجه که صاحب نظران بر آن تأکید دارند و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، نیز به کرات آن را به جامعه علمی کشور انتقال داده اند، این است که نباید به اصلاح و پاکسازی ظاهری روان شناسی (و دیگر علوم انسانی) اکتفا کنیم، چرا که این پاکسازی ظاهری فقط در حد یک مسن و به صورت کوتاه مدت، می تواند بعضی از آسیب ها را کاهش دهد؛ بلکه ضرورت دارد روان شناسی را به عنوان بخشی از هندسه معرفتی اسلام تلقی کنیم؛ در این صورت، نه تنها تعارض و تناقضی بین روانشناسی و دیگر بخش های این هندسه معرفتی وجود نخواهد داشت، بلکه همچون اجزای یک مجموعه واحد، مکمل یکدیگر خواهند بود؛ به عنوان مثال، روان شناسی اسلامی، تخالفی با کلام اسلامی، عرفان اسلامی، سیاست اسلامی و........ نخواهد داشت، بلکه در تعاملی چندسویه، در هدفگذاری، موضوع شناسی، روش شناسی، مسئله شناسی و..، به کمک یکدیگر خواهند آمد و نیازهای متعدد و متکثر جوامع انسانی و اسلامی را برآورده می سازند.
این کتاب (که به بعضی از فصول متعارف یک کتاب روانشناسی عمومی پرداخته است و کتاب دیگری که امید است به یاری خداوند به فصول دیگر بپردازد، و به زودی منتشر خواهد شد، نگاهی تأسیسی به روان شناسی با رهیافت قرآنی دارد و دورنمایی از روان شناسی اسلامی به عنوان یک مکتب روانشناختی را ترسیم می کند.