ماهیت تدریس کیفی و اثربخش و مدارس کارآمد به باور، نگرش و رفتارهای معلمان وابسته است. امروزه انتظار دولت، مردم و تمام اصلاحات در نظام آموزشی، بهبود کیفیت آموزشی است. این انتظارات، مستلزم وجود معلمانی باصلاحیت، با انگیزه بالا، آگاه و ماهر به عنوان مهم ترین عنصر نظام آموزشی می باشد و این امر نه تنها در زمان ورود به حرفه معلمی بلکه در سراسر حرفه معلمی بایستی این گونه باشد. چنانچه در جست وجوی بهبود کیفیت در آموزش و پرورش هستیم، باید رشد حرفهای معلمان را سرلوحه کارها قرار دهیم. صاحب نظران می گویند که هر گونه پیشنهادی برای اصلاح، تغییر ساختار یا تحول مدارس، بر رشد حرفه ای معلمان، به عنوان اساسی ترین وسیله ایجاد تغییر مورد نیاز، تأکید می کند. بنابراین، از آنجایی که باید یادگیری دانش آموزان و بهبود کیفیت آموزشی را در فرایند یاددهی- یادگیری جست و جو کرد و معلمان مهم ترین عامل در بالا بردن کیفیت یادگیری دانش آموزان هستند، پرداختن به نظارت آموزشی
رشد و بالندگی مستمر حرفه ای معلمان از اهمیت و اولویت زیادی برخوردار است. در رشد حرفه ای معلمان یک تغییر رویکردی اساسی رخ داده است. بر این اساس جهت گیری یادگیری از انتقال دانش و مهارت ها به معلمان به روشی که معلمان خود، دانش را از طریق ایجاد فرصت های ناب یادگیری به کمک همکاران به دست آورند، تغییر یافته است (لیبرمن، ۱۹۹۵). بر اساس این تغییر، تلاش هایی که در جهت یادگیری حرفه ای معلمان صورت گرفته، آنان را نقطه ثقل یادگیری خودشان قرار داده است. به جای آموزش سنتی ضمن خدمت با حداقل تأثیر بر فرایند یادگیری، یادگیری مدرسه محور و حین خدمت در رابطه با کار روزانه معلمان مورد تأکید است. این گونه تغییرات در یادگیری و رشد حرفهای معلمان، تسهیل کننده مشارکت گسترده معلمان میباشد که برای آنان سهمی فعال در مشارکت یادگیری خود و همکاران فراهم کرده است. یادگیری با انجام دادن میسر می گردد و هنگامی اتفاق می افتد که معلمان وظایف روزانه خود را انجام دهند و سپس به طور هدفمند براساس یادگیری دانش آموزان در اعمال خویش بیندیشند. یادگیری وقتی قدرتمند خواهد بود که با نیازهای فردی و مراحل رشد معلمان و چالشهای زندگی واقعی شغلی آنان پیوند داده شود.
نظارت آموزشی فرایندی است که معلمان به تنهایی و با همکاری سایر معلمان، مسئولیت های حرفه ای خود را به عنوان عاملان تغییر در فرایند یاددهی و یادگیری بررسی، نوسازی و گسترش می دهند و از این طریق دانش، مهارت و نگرش لازم برای تفکر، برنامه ریزی و عمل حرفهای خوب با دانش آموزان و همکاران را در تمام مراحل زندگی تدریس به طور انتقادی کسب و ارتقاء میدهند. نظارت بالینی به عنوان یکی از گزینه های نظارتی، شکلی از یادگیری حین خدمت و مشارکت فعال معلمان به عنوان یادگیرندگان در حین انجام کار، یک فعالیت متنوع یادگیری برای معلمان است نه یک الگوی از قبل مشخص شده برای همه. در واقع، این گزینه نظارتی، الگوی دانش عملی یا دانش برخاسته از عمل معلمان از طریق کاوش نظام دار و سؤالات برخاسته از نگرانی های اثربخشی کلاس درس خود به وجود آمده است. این رویکرد، دانش عملی معلم را به عنوان اساس بهبود تدریس و فعالیت او می داند، در اینجا عمل و رفتار معلم در پاسخ به مسائل روزانه کلاس درس و مدرسه ایجاد شده است و همچنین، دانش معلم از طریق تجربه، توجه و تفکر آزاد یا کاوش در تجربه به دست می آید. برای بهبود و تقویت عمل، معلمان باید بتوانند در مورد اعمال خویش کاوش کنند، آنها برای فکر کردن به فرصت نیاز دارند و باید بتوانند دانش فنی ترکیب شده با تجربیات خود را روشن سازند. این مفهوم، همکاری و مشارکت در میان معلمان را تشخیص داده و مستلزم این است که در دیدگاه دانش برای عمل تغییراتی ایجاد گردد. مفهوم دانش تجربی از یادگیری معلم، بر گروه گرایی محیط یاددهی و یادگیری تأیید می کند و به طور آشکار تفاوت بین دانش رسمی و غیررسمی را نشان میدهد. در این دیدگاه معلم یک فرد ماهر، میانجی و یک هنرپیشه براساس دانش پایه رسمی می باشد. مدیر مدرسه برای رشد حرفه ای باید جو حمایتی، اعتمادآمیز و احترام متقابل را فراهم و معلمان را به قبول نقش رهبری در برنامه ریزی، انتقال و ارزیابی رشد حرفهای تشویق کند. میان فرصت های توسعه حرفه ای با نیازها و تجربه های کلاسی معلمان ارتباط برقرار کند، فرصتهای یادگیری خودراهبری همراه با برنامه های رشد حرفهای مشارکتی (تعادل بین یادگیری جمعی و یادگیری انفرادی را ایجاد کند، فعالیت های یادگیری متنوع و تجربه های یادگیری فعال و ساختارگرا برای معلمان را تدارک ببیند، میان تلاش ها برای بهبود یادگیری و تدریس در کلاس با برنامه های بهبود مدرسه هماهنگی برقرار کند و در نهایت توجه داشته باشد که رشد حرفهای مستمر و بلندمدت، به عنوان راه درست زندگی و یادگیری مادام العمر است.