باندهای بولینگر یکی از پر طرفدار ترین ابزارهای تکنیکال برای معامله در بازارهای مختلف سرمایه ( سهام ، فیوچرز ، مبادلات بین المللی ارز یا فارکس و غیره می باشند که توسط آقای جان برلینگر اختراع شده اند . بسیاری از معامله گران برای آگاهی از وضعیت اشباع خرید یا فروش ابتدا به این اندیکاتور توجه می نمایند و بر این اساس با برخورد به خدا بالایی آن می فروشند و در برخورد با خدا پایینی می خرند ، هر چند در این کتاب نشان خواهم داد که با هر برخورد قیمت به داما بالایی با پایینی نمی توان به ترتیب فروش یا خرید کرد اما بایستی همین جا متذکر شوم که این اندیکاتور در بازارهای بدون روند بسیار عالی عمل می کند . باندهای بولینگر همانند سطوح حمایت ( ۶ ) و مقاومت ( ۱۲ ) مکان های مخالفی هستند که در برابر حرکات قیمت ظاهر می شوند . آنها از اجتماع دو خط در بالا و پایین یک خدا میانگین متحرک ( ۸۱۸ ) شکل می گیرند و روند میان مدت نماد مورد نظر را بر اساس تایم فریم معاملاتی که مشاهده می کنید ، مشخص می کنند ، آقای پولینگر خود از تنظیمات میانگین متحرک ۲۰ با انحراف ۲ استفاده کرده است که همچنان توسط افر اد بسیاری نیز استفاده می شود . بر این اساس خط میانی یک میانگین متحرک با دوره ۲۰ است که خط بالایی و پایینی آن بر اساس همین میانگین و با توجه به انحراف معیار ۲ محاسبه می شوند تا نواحی سه گانه حمایت و مقاومت در نمودار قیمت شکل گیرند . در این کتاب سعی دارم تا شما را با چارچوب این ابزار و نحوه بکارگیری آن در بازارهای مختلف آشنا نمایم تا بتوانید با بررسی شرایط مختلف بازار از آن برای تصمیمات معاملاتی خود استفاده نمایید . همان گونه که مستحضرید یکی از هنرهای هر تحلیل گری به کارگیری ابزار مناسب در شرایط مختلف و هنگام تغییر رفتار بازار است . برای مثال یک تحلیل گر در هنگامی که بازار در حالت روند است می تواند از اندیکاتورهای متعلق به روند استفاده کند ؛ اما اگر وضعیت بازار نوسانی و بدون روند شود ، همین تحلیل گر دیگر نمی تواند در نمودار مورد نظر از اندیکاتورهای قبلی استفاده کند چرا که وضعیت بازار تغییر کرده است و اندیکاتورهای قبلی پاسخگو نمی باشند . در رابطه با به کارگیری باندهای بولینگر نیز وضعیت به همین منوال است ؛ بایستی بدانیم که چگونه و در چه شرایطی از آن استفاده نماییم . در این راستا آشنایی با اصول و مبانی باندها می تواند کمک شایانی به تحلیل گران نماید