در سالهای اخیر موضوع توسعه پایدار در نواحی شهری از مهم ترین مباحث مطرح در بین اساتید و صاحب نظران برنامه ریزی شهری بوده است. چه باید کرد؟ از منابع و امکانات چگونه باید استفاده کرد تا تأمین نیازهای نسل حاضر، آیندگان را با تنگناها مواجه نسازد؟ از زمین به عنوان بستر اصلی توسعه و کلید همه فعالیتهای بشری چگونه استفاده و صیانت کنیم؟ توسعه و گسترش شهرها را چگونه برنامه ریزی و جهت دهی کنیم تا پیوند شهر و طبیعت از هم نگسلد؟ نابرابریها در استفاده از زمین را چگونه تعدیل کنیم تا شاهد سر به فلک کشیدن کاخهایی در کنار کوخها نباشیم؟ توسعه و استقرار صنعت را چگونه هدایت کنیم که محیط زیست و هوای مطبوع را از ما نگیرد؟ چگونه ناوگانهای حمل و نقل و شریانهای شهری را بسط دهیم که ایمنی را از ما نگیرد؟ چه می توان کرد تا اختلاط کاربریها در شهر آسایش را از شهروندان و سوداگری زمین هویت را از محله و خانه مان نگیرد؟
پاسخ به این چون و چراها و توفیق در انتخاب راهبردهای منطقی در محدوده شهر، به میزان توجه ما به موضوع برنامه ریزی شهری بستگی دارد که هسته اصلی آن را برنامه ریزی کاربری اراضی شهری تشکیل می دهد. برنامه ریزی ای که با مجموعه ای از اقدامات هدفمند می خواهد محیط مصنوع را در قالب مقدورات و خواست شهروندان نظم و نسق دهد؛ به طوری که ساماندهی فضایی و مکانی فعالیتها و عملکردهای شهر از یک سو در تناسب و هماهنگی با یکدیگر و از سوی دیگر در ارتباط منطقی با سیستمهای شهری قرار گیرند.