سرمایه گذاری که خودش و توانایی هایش و نقاط ضعفش را به درستی و بدون قضاوت و سوگیری نشناسد چگونه می تواند بین استراتژی های معاملاتی تدافعی و تهاجمی یکی را انتخاب کند؟ بین منفعل بودن و فعال بودن فاصله زیادی هست. این فاصله را کسی درک می کند که خودش و آدم ها و بازار و بازیگران و داوران و تماشاچیان و برخی چیزهای دیگر را خوب بشناسد. فاصله بین زمین تا ماه را کسی می فهمد که پا روی زمین سرد و ناهموار ماه گذاشته باشد و رنج بی وزنی را تحمل کرده باشد و گرنه هر دانشجوی ترم یک مدیریت مالی می تواند تفاوت بین استراتژی های معاملاتی را با رسم شکل نشان دهد و دو نمره بگیرد و هر دانش آموز کلاس سوم ابتدایی که سین شینش می زند می تواند در گوگل سرچ کند و بفهمد از این جا تا ماه سیصد و هشتاد و چهار هزار و چهارصد کیلومتر است. احساسات جز جدایی ناپذیر انسان است. ترس، رنج، خشم، حرص، شوق، شادی، شعف را کسی از انسان نمی تواند جدا کند. تنها کاری که می توان کرد شناخت شان و بررسی چگونگی تاثیرشان بر مسایل بسیار مهم حوزه سرمایه گذاری مانند تصمیم گیری و انتخاب است .خدا را شکر که بالاخره اندیشمندان حوزه علوم مالی همت کردند و برچسب منطقی بودن تمام تصمیمات اقتصادی انسان ها را برداشتند و اجازه دادند که انسان "کاملا منطقی" تبدیل بشود به انسان "کاملا عادی" و خدا را شکر دیگر کمتر کسی به چیز چرتی به نام "بازارهای کارا" اعتقاد دارد. انسان معمولی، بازار ناکارا اقیانوس بیکرانی برای پژوهش، اندیشدن و مطالعه را برای ما به ارمغان آورده است. همه ما اعمال و افعالی انجام می دهیم که آن افعال و اعمال احساسی را درون ما به وجود می آورد یا تشدید می کند. مثلا میرویم سینما. بلیط می خریم تا فیلم کمدی تماشا کنیم تا بخندیم تا احساس شادی بکنیم. یا می رویم رستوران. میز رزرو می کنیم تا غذا بخوریم تا احساس لذت بکنیم. مشکل از جایی شروع می شود که فردی بلیط می خرد. می رود سینما تا فیلم کمدی تماشا کند اما گریه می کند. یا می رود رستوران. میز رزرو می کند تا غذا بخورد تا احساس خشم پیدا بکند. واقعیت این است که ما همان گونه سرمایه گذاری می کنیم که زندگی می کنیم. یعنی این که پس انداز می کنیم. سرمایه گذاری می کنیم تا سود به دست بیاوریم. اما ضرر می کنیم و تکرار می کنیم. تا جایی که همه سرمایه خود را نابود کنیم. مثل کسی که می رود رستوران تا غذای بد بخورد. انگار کسی درون ما از شکست از باخت از ترس از خشم از عصبا نیت لذت می برد. اگر این گونه نیست ما چرا اشتباهاتمان را تکثیر می کنیم؟؟ اگر این دلیل که انسان های بزرگ اشتباهات بزرگ دارند را برای یادگیری مداوم علوم رفتاری مخصوصا اقتصاد و مالی رفتاری کنار بگذاریم، خوشبختانه دلیل مهمتری برای یادگیری مستمر و مداوم در این حوزه داریم و آن تولد و فربه شدن تورش های رفتاری و شناختی جدید می باشد. سرفصل های کتابی که در دست دارید به گونه ای تنظیم شده که باعث شناخت و آگاهی مخاطب در دو سطح مالی رفتاری خرد و کلان به صورت ملموس و کاربردی می گردد، چیزی که در کتاب های معدودی در این حوزه امکان یافتنش فراهم است.