سرگذشت رضاشاه - از مرداد ۱۳۲۰ که تذکرات کشورهای خارجی شروع شد و او توجه نکرد تا سقوط و مرگ - یکی از بخشهای عبرت انگیز تاریخ ایران زمین است . عبرت انگیز هم برای دولتمردان و هم برای عامه مردم ایران... تا همه بدانند که در این کشور باستانی چگونه ممکن است کودکی يتيم و فقیر و بی سواد - در مدتی کوتاه - از تیله بازی در کوچه های خاکی ناحیه سنگلج در تهران - به کاخ سلطنتی گلستان که فقط چند قدمی از آنجا دور تر بود برود و تاج کیانی را از وارثان سلسله ی سلطنتی قاجار بگیرد و بر سر نهد و خود را « اعليحضرت قدر قدرت قوی شوکت » بنامد و ۱۶ سال با نهایت اقتدار در این کشور باستانی سلطنت کند . آنگاه روزی رسد که بیگانگان به راحتی او را از تخت سلطنت پائین کشند و به تبعید در جنوب افریقا فرستادند - تبعیدی بدون بازگشت - تا روزی دگر که جان کوشای خود را در غربت به جان آفرین تسلیم کند.
امید است این برگ از تاریخ ایران عبرتی باشد برای آیندگان
وقایع ایران در شهریور ۱۳۲۰ و سرنوشت رضاشاه بعد از سلطنت - از سقوط تا مرگ ۔ چنان شباهتی با سرنوشت فرزندش محمدرضاشاه دارد - که حقیقتأ یکی از عبرت انگیز ترین و آموزنده ترین بخش تاریخ معاصر ایران است و به خوبی نشان می دهد که تاریخ تکرار می شود و از آن گریزی نیست.
سایز و مدل: رقعی گالینگور / 778 صفحه/ چاپ هفتم 1399