با ارزش ترین دارایی توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود. موفقیت مانند نردبان است و مهارتهای ما پله های آن را می سازند. اگر پلهها کامل نباشند، نمی توانیم از نردبان بالا برویم.
مدیریت کسب و کار بیان می کند که امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه سخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد. به همین دلیل هر یک از ما باید یک نقشه بیست ساله داشته باشیم و به جای فکر کردن به مشکلات اقتصادی به دنبال گام برداشتن در مسیر اهداف خود باشیم. باید به محصولات با خدماتی که در کسب و کار ارائه میدهیم، اعتقاد داشته باشیم. اگر معتقد باشیم که محصولمان عالی است ناخودآگاه مشتری نیز این موضوع را در می یابد. بایستی ضمن اعتمادسازی در فروش و انتخاب کیفیت، گذشته را رها کرده و به فکر ساخت فردی کسب و کار خود باشیم.
پیش از شناخت مسأله باید توجه داشته باشیم که مسأله بر اساس هدف تعیین می شود. هدف مقصدی است که ما می خواهیم به آن برسیم. بدون تعریف هدف و استراتژی، اندیشیدن در مورد مسأله ممکن نیست.
امروزه علاوه بر بازار کار، تولید، و اقتصاد نیز دچار تغییرات، جانشینیها و جابجایی های اساسی شده است. تغییر در شیوههای تولید و مکانیزم های رفع نیازها و فرآیند تولید در کنار بهره گیری از دنیای مجازی و دیجیتال و دسترسی نامحدود به منابع تحقیق و توسعه بازاریابی و کشف بازارهای جدید، همچنین روش های نوین کسب و کار در فروش و توزیع کالاها، همگی موجب جابجایی عمیق و تغییرات وسیع در تولید و مدیریت کسب و کار شده است.
کتاب حاضر مروری دارد بر مباحثی همچون کسب و کار، مهارتهای کسب و کار، تقسیم بازار، استراتژیهای انتخاب بازار هدف، آمیخته بازاریابی و از همه مهمتر طرح کسب و کار و شیوه نگارش آن و در نهایت ارتباط آنها با بهره وری و هم افزایی که خود شاخص اصلی بهره وری و مدیریت بهره وری میباشد. همه این موارد در کنار اندازه گیری بهرهوری، شاخصهای آن و مدل های آن می توانند برای دانشجویان عزیز و کسانی که قصد شروع یک کسب و کار را دارند، مفید فایده واقع گردند.
