نظریه های علمی پایه و اساس قسمت اعظم تحقیقات در دنیاست. نظریه ها عملا سنگ بنای تحقیقات علمی است.
بسیاری از تحقیقات علمی و یا کاربردی در چهارچوب نظریه های تدوین شده قبلی انجام می شود. مطالعات و تحقیقات نیز ممکن است خود به طرح نظریه های جدید و یا نقد نظریه های موجود منجر گردد.
بسیاری از نظریه های امروزی شاخ و برگ درختی هستند که ریشه در نظریه های فلسفی قدیم دارند. مطالعات و پژوهشهای روستایی و اجرای فعالیتهای عمرانی، خدماتی، آموزشی، بهداشتی و فرهنگی روستاها نیز بر مبنای نظریه های علمی انجام می شود. جمع آوری این نظریه ها در یک مجموعه، خود تحقیقی بنیادی است که می تواند پژوهشگران را یاری دهد.
تألیفی را که پیش رو دارید مجموعه ای است؛ شامل برخی مفاهیم بنیادی توسعه، مکاتب کلان توسعه، نظریه ها و راهبردهایی که توسعه روستایی در سطح جهان همواره از آن متأثر بوده است. انتظار می رود که با مطالعه این مباحث، دیدگاهها وسعت یابد و با دیدگاههای جدیدی پیش روی دانشجویان و محققان قرار گیرد.
را بررسی و تحقیق در عرصه روستا و توسعه روستایی بدون آگاهی از اصولی که توسعه روستایی هر کشور بر آن استوار است راه به جایی نخواهد برد. البته این اصول همیشه و در همه جا به ویژه در کشورهای در حال توسعه رعایت نمی شود.
گاهی تضادهایی بین نظریه منتخب برای توسعه در یک کشور با اصول اعتقادی، ایدئولوژیکی، سیاسی آن کشور وجود دارد. این امر عملا در ایران اتفاق افتاده است. با انتخاب نظریه نامناسب توسعه روستایی در دهه ۱۳۶۰ برنامه هایی اجرا شد، که عملا با توسعه واقعی در تضاد بود. وضعیت روستاهای ایران در ۵ دهه گذشته ( ۱۳۹۰ - ۱۳۴۰ ) چنین بوده است. روستاهای ایران قرنها از دگرگونیها و تحولات عمده به دور بودند. آنها در حالت سنتی روزگار می گذراندند. روستاهای کشور از ۱۳۴۰ به تدریج تحولاتی را پذیرا شدند. عملا روستاها وارد عصر مدرن و حتی پست مدرن شدند. گذر از سنت به مدرنیته و پست مدرن در روستاهای دنیا و از جمله ایران بسیار پر شتاب است. آنچه شهرها طی قرنها گذرانده اند روستاها شتابان در طی چند دهه تجربه می کنند. در این اوضاع چهره روستاها و شیوه زندگی و روابط اجتماعی روستانشینان، ابتدا به آرامی و آنگاه با شتاب فزاینده، دگرگون شد. این تحول از هنگامی آغاز شد که از بعد از جنگ اول جهانی و به خصوص بعد از جنگ دوم جهانی اقتصاد کشورهای در حال توسعه به اقتصاد توانمند و سلطه جوی جهانی پیوند خورد. بخش کشاورزی و جامعه روستایی نیز در انطباق و همسازی با اوضاع و احوال جدید، که خصوصیات استعماری و نیمه استعماری داشت، در مسیر دگرگونی قرار گرفت. بدین ترتیب تحولات پنج دهه اخیر (۱۳۴۰-۱۳۹۰) که سریع تر از هر زمانی بوده است، در تحولات سالهای قبل از این تاریخ ریشه دارد. این دگرگونیها که نزدیک به یک قرن به آرامی در جریان بود در چند دهه گذشته شتاب گرفت. در این دوره کوتاه، نظام ارباب رعیتی از هم پاشید و به جای آن انواع بهره برداریهای تجاری از خصوصی و دولتی و بزرگ و کوچک تا انواع بهره برداریهای دهقانی و نیمه دهقانی، تعاونی، شرکتهای زراعی، شرکتهای بزرگ کشت و صنعت و... شکل گرفت و گسترش یافت. بدین گونه چهره روستاها دگرگون شد، نظام تولید کشاورزی و سایر تولیدات روستایی متنوع شد. روابط اقتصادی و اجتماعی تازه ای جانشین روابط کهن گردید. ماشینهای کشاورزی و انواع ابزار تکنولوژیکی بیش از پیش به روستاها راه یافت. ترکیب زمینداران از فئودالی به سرمایه داری تغییر کرد. قشربندی اجتماعی روستاها پیچیده شد. نیروهای اجتماعی روستاها تنوع یافت. روابط سنتی شهر و روستا کاملا دگرگون شد.
رویارویی میان طبقات و گروههای اجتماعی - اقتصادی پدیدار شد. علاوه بر شکاف طبقاتی، شکاف بین نسلی، بین سنی، بین درکی و فهمی، بین جنسی (زن و مرد) زیاد گردید. تعداد کارمندان دولتی در روستاها افزایش چشمگیر یافت. تصدی گری دولتی بر همه امور تسلط یافت. از نظر اجتماعی همبستگیهای سنتی روستایی در جهان و ایران فروپاشیده یا در حال فروپاشیدن است. هویتهای جدید در حال شکل گیری است. فردگرایی گسترش یافته است. مسائل ارضی و دهقانی به صورت یکی از مسائل اجتماعی در آمد. مهم ترین هدف از نظر مجریان اصلاحات ارضی تأمین منافع سیاسی بوده است. به همین دلیل اصلاحات ارضی به جای حرکت در مسیر توسعه روستایی و در نهایت توسعه کشور، جنبه سیاسی پیدا کرد. نتیجه آن شد که قشر عظیم روستایی تولید کننده و صاحب نسق به خرده مالکان ناتوانی تبدیل شدند که محصولات آنها جوابگوی نیازهای روزافزون مصرف کنندگان نبود. روستاها به یک بازار عمده مصرف جهانی تبدیل شدند. البته اصلاحات ارضی تأثيرات طولانی - اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی بر کل کشور داشت که هنوز (۱۳۹۳) اثرات مثبت و منفی آن باقی است. "