هیچ تعریف مشخصی از هنر وجود ندارد و این به خاطر گستردگی و پیچیدگی هنر میباشد. اکثر افراد بر این باورند هنر به فعالیتی گفته می شود که بر احساس مخاطب تأثیر داشته باشد و هر چقدر این تثير قابل درک تر، ملموس تر و فراگیرتر باشد، آن هنر برجسته تر و با ارزش تر به شمار می آید.
هنر با هدف آفرینش آن، پدیدار نمی گردد بلکه لحظات اند که به آفرینش هنر به شکل بداهه می انجامد.
معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری است که می تواند روح آدمی را از دیرباز تا به امروز متاثر سازد و جلوه گر اندیشه، تمایلات و اعتقادات بشری باشد.
هنری که با فضای اطراف آنان مرتبط است. حضور فضا. بنا ونهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه ای از زندگی روزمره أدبان غایب نبوده و نخواهد بود. اصول زیبایی شلی برگرفته از هنر، علم و ریاضیات در طراحی معماری مورد استفاده قرار می گیرند. همانند کاربرد خط، شکل. فضاه نور و رنگ برای ایجاد یک الگو، نوازن. ریتم، کترات و وحدت..
آنچه معمار می آفریند بر گرفته از طبیعت است در واقع محیط پیرامون ما در روشنایی و نور ناشر به دیدن اجام و فضای اطراف است، نور و سابه صور مختلف دنیای واقعی پیرامون را آشکار می سازد. مکعب ها، مخروطها، کردها، استرانه ها با هرم ها صورت های اولیه ای هستند که نور آن را به گونه ای ممتاز آشکار می کند. این تصاویر در ذهنمان و بدون ابهام ملموس و قابل درک اند.
از این رو ذهن معمار صحنه بازی هنرمندانه واقعیات، تجسم و وهم است که منجر به آفرینش اثر می گردد..
و آنچه در تفکرات معمار پدیدار گشت باید بدون نقص به همگان معرفی کرده تا ادراک و سیاسی عمومی را تجربه کند..