در اینکه اتکا به روش تحلیلی مناسب در بازارهای مالی، نقش بسزایی در میزان سود و عایدی اکتسابی دارد، تردیدی وجود ندارد؛ این مهم موجب شده است تا از ابتدای پدید آمدن دانش مالی، ابداع و بحث پیرامون روش های تحلیل دارایی های مالی به محل دائمی و بستری مناسب برای ارائه ی نظریات و تئوریهای گوناگون بدل گردد. در همین راستا و در یک طبقه بندی کلی، می توان گفت که راهبردهای «تحلیل، ارزیابی و هدف گذاری قیمتی» در میان فعالان بازارهای مالی به دو دسته «تجزیه و تحلیل بنیادی» و «تجزیه و تحلیل تکنیکال» قابل تقسیم هستند. البته ناگفته نماند که برحسب پیشرفتهای متعدد و توسعه کمی و کیفی مباحث مالی، امروزه در هیچ یک از روش ها و سیستم های معاملاتی بازارهای مالی، انحصاری وجود نداشته و تحلیل گران اقتصادی قادرند تا در عمل، از طیف متنوع و ترکیبی از روش های بنیادی و تکنیکال در جهت پیش بینی روند بازارها با یک دارایی خاص مالی، بهره مند گردند.
با این وجود، توسعه بازارهای مالی و افزایش عمق معاملاتی در کنار شدت بالای نوسانات در این بازارها، موجب شده تا بخش قابل توجهی از معامله گران به جای اتخاذ راهبردهای غیرفعال و در ادامه ی آن نظاره بازار، به دنبال کسب سود و بهره مندی از عایدی حاصل از نوسانات بازار» برآمده و راهبردهایی بسیار فعال و پویا اتخاذ نمایند. همین مسئله موجب استقبال هرچه بیشتر فعالان بازارهای مالی از آموختن تحلیل تکنیکال با رویکردی فعال و کسب شناختی شگرف از تحرکات قیمتی دارایی های مالی «فارغ از نوع، ویژگیها و خصوصیات ذاتی آنها» شده است.