این کتاب بیشتر یک راهنمای جامع برای حال و آینده بازاریابی است. پس لازم است بحث را با نگاهی به گذشته شروع کنیم. همچنانکه متفکر و فیلسوف ارتباطات، مارشال مک لوهان در نوشته کلاسیک خود در دهه ۱۹۶۰ می نویسد:
باید مراحل جنینی هر رشد جدیدی را نگاه کنیم، زیرا در طی این دوره رشد، برداشت های اشتباه و کج فهمی بیشتری وجود دارد: چه کتاب باشد، چه خودرو یا تلویزیون." غالبا درکی از گذشته می تواند به شناخت و درک ما از حال و در نهایت به نگرش ما در آینده کمک کند. برای داشتن دانش جامع در خصوص هر پدیده ای علم به مبدا و منشا پیدایش و سیر تحولات آن و در کل دانستن تاریخ آن پدیده اجتناب ناپذیر است. علم بازاریابی نیز مستثنی از این قضیه نیست
از همان ابتدای پیدایش انسان، افراد سعی می کردند، با استفاده از هر وسیله و رسانه ای که در زمان خود در اختیار داشتند، روی دیگران تاثیر بگذارند. البته آوا و کلام انسانی در ابتدا پديد آمد. سپس کسی تکه ای سنگی را برداشت و با ان شروع به کندن تصاویری روی دیوار غار کرد. تصاویری پایدار که داستان هایی را بیان می کردند، نظراتی را انتقال می دادند و شیوه های خاصی از انجام چیزی را می شناساندند. اولین تبلیغ کی بود؟ پاسخ این سؤال قابل بحث است اما این تصاویر، که برخی هنوز هم باقی مانده اند، به یقین شناخت قدرت تصاویر و پیامها را در تاثیر بر درک و رفتار دیگران نشان می دهند.
زمینه آکادمیکی رشته بازاریابی به طور رسمی از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و با وجود جوان بودن این رشته، بدنه علمی ادبیات بازاریابی در طول قرن بیستم توسعه یافت. در حال حاضر دیدگاه های جالبی در حیطه بازاریابی توسعه یافته است. ماورای این مساله برخی دیدگاه های جذاب نیز اخیرا در ارتباط با روابط گسترده بازاریابی با اجتماع توسعه یافته
با استناد به مطالعات ویکی و مور (۲۰۰۳) تاریخ علم بازاریابی به پنج دوره مشخص قابل تقسیم است. دوره اول که شامل سال های ما قبل ۱۹۰۰ می باشد، بدون زمینه مشخص مطالعاتی، مباحث، درون حوزه علم اقتصاد محدود شده بودند. دوره اول تحت عنوان "ما قبال بازاریابی بیانگر این مطلب است که آراء و عقاید قابل ملاحظه ای قبل از شروع رسمی مطالعه و تحقیق در مورد پدیده بازاریابی وجود داشته است. از زمان یونان باستان تا زمان اقتصاددانان بزرگ
سال های ۱۷۰۰ و ۱۸۰۰ میلادی (شامل آدام اسمیت، مالتوس، جونز، ریکاردو، میل و مارشال مفاهیمی از قبیل بازاره تجزیه و تحلیل حاشیه سود، ارزش تولید، افراد به عنوان ماهیت های اجتماعی و اقتصادی و مفهوم رقابت، توسعه یافته بود و به طور قابل ملاحظه تفسیر شدند ولی این توسعه و تفسیر به صورت رسمی و آکادمیک نبوده و تا اوایل قرن بیستم، حوزه بازاریابی در درون حوزه اقتصاد قرار داشت